گل های بابونه

حرف های یک شیمیست با خدا+خودش

گل های بابونه

حرف های یک شیمیست با خدا+خودش

....

وقتی عشق به سراغت آمد دیگر هیچ کس و هیچ چیز برایت معنا دارد اگر هزاران دل عاشق تو شود تو باز عاشق آنی هستی که عشق را به تو آموخت عشق معنای زندگیست و در وجودت عشق فریاد میزند . شاید عشق چشمت را کور کند ونتوانی حقیقت را بببینی ولی عشق تو را زنده می کند و وجودت را جلا می‌دهد . زیباست به یاد کسی باشی و همیشه در آغوشش آرام شوی . چه بگویم از دلم که رفته نه به کمان ابرویش نه به مال و مقامش نه به جلالش که به صاف بودن دلش به احساسی که یادش در دلم می‌اندازد احساس زندگی احساس با اوبودن با اوزیستن تمام نفس کشیدن هایم به این امید است که روزی در کنارش تا ابد خواهم زیست و این به لحظه های زندگیم معنا می‌دهد.

توصیف آنچه در دلم نشسته سخت ایت سختتر از همه چیز. سختتر از مسایل پیچیده کوانتومی . نمودار طیف عشقم قابل تفسیر نیست آنچه مرا به زندگی امیدوار کرده اوست شاید به او نرسم زمانه بلاها بر سرمان می‌اوردکه باورش برایمان سخت است خدایا صبر بده و راه راست را به ما بنمای که ما بی وجود تو هیچیم هیچ هیچ

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد