گل های بابونه

حرف های یک شیمیست با خدا+خودش

گل های بابونه

حرف های یک شیمیست با خدا+خودش

بهانه ی آفرینش

امروز غمی بزرگ بر دوش عالم افتاد

و مادر رفت

حسن و حسین زینب و ام الکثوم چه آرام گریستند

و علی مرد خانه ی زهرا غریبانه زهرا را به دوش گذاشت و به خاک سپرد

محمد شادمانه به دیدار دختر رفت

و دختر گفت بابا چرا رفتی

دیدی امت ناسپاست قدر مرا ندانستند

دیدی چگونه کودکانم یتیم شدند

دیدی چگونه محسنم پرپر شد

دیدی پهلوی دخترت کبود شد

و زهرا رفت

بهانه آفرینش

گل سرسبد محمد

دلیل نزول کوثر

رفت تا به ما بگوید

که در مقابل ناملایمات تسلیم نشویم

و با ظالم بجنگیم

ساده زندگی کنیم

مادر جان 

شفاعتمان کن

مادرجان

مادرجان

مادرجان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد