گل های بابونه

حرف های یک شیمیست با خدا+خودش

گل های بابونه

حرف های یک شیمیست با خدا+خودش

گنج پنهان

امروز صبح کتاب "چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟" رو خوندم. خیلی کتاب جالبی بود.

ممنون از ساره ی عزیزم که به عنوان کادو تولد بهم اونو هدیه داد.

نمیدونم واقعا ما آدما چقدر خودمونو با شرایط وفق میدیم و چقدر برای بهتر شدن وضع زندگیمون تلاش می کنیم.

شاید خیلی از ما به همونی که الان هستیم قانعیم و خوشیم

شاید خیلی ها دنبال چیز بهتری هستیم

شایدو...

بهرحال الان که  همه چی به سرعت در حال پیشرفت و تغییر و تحول است ما هم باید  با سرعتی بیشتر حرکت کنیم تا عقب نمونیم.

اهدافمونو بشناسیم و برای پیشرفت همیشه به جلو پیش بریم.

و از همه مهمتر توکل بخدا را هم سرلوحه ی کارامون قرار بدیم که وقتی اون باشه ترس از تغییر نداریم چون می دونیم که همیشه یکی هست که حواسش به ماست.

باید بگم قرآن ما مسلمانا همه این مسایل را در دل خود داره و ما را به حرکت به جلو دعوت میکنه فقط حیف ماها ازش غافلیم خدایا ما را روز به روز به راه درست هدایت کن.

و در آخر این جمله رو تقدیم به همه دوستان خوبم میکنم که:

سلامتی، نشاط و شاد زیستن بهترین خوشبختی است.

گنج پنهان ما آدما طلا و پول نیست 

کنچ ما خدا، خانواده و همه ی کسایی که دوسشون داریم و بهشون عشق می ورزیم.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد