گل های بابونه

حرف های یک شیمیست با خدا+خودش

گل های بابونه

حرف های یک شیمیست با خدا+خودش

اوج عشق

کاش میشد راه را پرواز کرد

در مسیر باد اوجی گرفت

تا به انجا که جهان سو میکند

تا به اوج آسمان ها رفت و رفت

دست در دست مه و خورشید داد

تا به قلب نور ها باید دوید

یار را دلدار را باید بدید

در هوایش جان بداد و جان بدید

من چه می دانم که او از جنس چیست

روحم از او است و جانم را بداد

شاید این روحم مرا آنجا برد

تا به اوج عشق تا رویا برد


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد