خیلی وقته دلم میخاد بگم دوستت دارم بگم دوستت دارم از تو چشمای من بخون که من تو رو دارم فقط تورو دارم بی تو کم میارم نبینم غم واشک و تو چشمات نبینم داره می لرزه دستات نبینم ترسو توی نفسات ببین دوستت دارم منم مثل تو با خودم تنهام منم خسته از تمومه دنیام منم سخت می گذره همه شبام ببین دوست دارم ببین دوستت دارم دوست دارم وقتی که چشماتو می بندی با من به دردهای این دنیا می خندی اروم میشی بگی از غمو دل کندی بیا بهم بگیم دوستت دارم دوست دارم من اون چشمای قشنگتو دارم واست می خونم این آهنگتو هرچی می خوایی بگو از دل تنگه تو بیا بهم بگیم دوستت دارم اره دوستت دارم
خسته ام از دنیا از غم و شادی ها آسمان هم ابریست دل من هم ابری آفتاب قلبم پشت این ابراشده پنهان و محو ابر من پیشم بیا تا ببارد باران آفتاب قلبم آید از پشت ابر
وقتی که منتظری خیلی باید صبور باشی. اخه درد انتظار درمانش صبوریه. سخته عاشقه یکی باشه اما نتونی ببینیش و منتظر باشی بیاد ولی این درده کمیه در مقابل دردای دیگه دنیا چون درمانش که صبره دسته خودته وای به روزی که درمونت دست دیگران باشه اونوقت شاید سخت باشه البته همیشه نه ولی اون موقع باید بری سراغشون تا بلکه دردت التیام بگیره . ای خدا تو هر دردی بدی درمانشم میدی خدا جون هممونو کمک کن مابی تو هیچیم . انشالله همه منتظرا به منظورشون برسن الهی آمین
من برف دوس دارم بهارم دوس دارم. دیگه اخرای زمستون 90 فرارسیده . . ننه سرما داره ته پقچشو می تکونه . یه نیم متری برف اومده خیلی قشنگه یا اینکه همه حس عیدو دارن ولی سردی برفا باعث شده تا ادم بیشتر بفکر گرم کردن خودشون بیفتن . شاید همین باعث شه ادم بیشتر بهم نزدیک شن تا محبت و صفاشون بیشتر شه . ای خدا می دونم هیچ کارت بی حکمت نیست . مارو کمک کن تو این لحظات اخر سال بهترین دعاها رو برا لحظه تحویل سال برا همدیگه داشته باشیم . ای خدا اگه کسی دل مارو شکسته یا ما دل کسی رو شکستیم کمک کن کدروت ها رو برطرف کنیم خلاصه انشالله سال خوب و خوشی برا همه مردم ایران باشه. پر از سعادت خوشبختی شادکامی و رفاه و خیلی آرزوهای قشنگه دیگه..
یکی از دوستان یه میل زیبا برام فرستاده بود خوندنش خالی از لطف نیست
هین سخن تازه بگو
اگر هر روز کاغذی برداری و آنچه در طول روز انجام داده ای بنویسی پس از
یک هفته، یک ماه، یک سال.... چه احساسی داری؟ تا چند روز می توانی به این
کار ادامه دهی؟ اگر پس از چند روز احساس کردی کاری بیهوده انجام می دهی و
نوشتن هایت تکرار مکررات است بدان که در زندگی هیچ قدمی برنمی داری. اگر
امروز نسبت به دیروز حرف تازه ای نداری تا بنویسی یعنی صبح که برخاسته ای
همان دیروز را کپی کرده ای. اگر به کپی کردن روزهای عمرت عادت کردی یک
روز بیدار می شوی می بینی هفتاد هشتاد سال به کپی کردن گذشته است. حداکثر
تازگی هایش چه بوده است؟ امروز فرزندم متولد شد، امروز
دکترایم را گرفتم..... آیا به نظر تو اینها می تواند اتفاق تازه ای در
زندگی تو باشد و به آن طراوت بخشد؟ آیا تولد یک انسان یک خبر تازه در
زندگی خود تست؟ او متولد شده است اما ارتباطش با تو چیست؟ وقتی مدارکت را
روی طاقچه اتاقت چیدی آیا اتفاق تازه ای در زندگیت افتاده؟ اگر نبود چه
تفاوت هایی در حقیقت تو بود و حالا که هست چه تفاوتی پدیدار گشته
است؟خیلی از انسان ها هستند که هزار روزشان یک روز است و خیلی از انسان
ها هستند که هزار روزشان یک روز هم نیست و انسانی هم هست که یک روزش هزار
روز است: لیله القدر خیر من الف شهر.
هر روز از زندگی تو ظرف تازه ای است از تجلیات الهی. امروز دیروز نیست.
این خورشیدی که امروز صبح طلوعش را دیدی همان خورشید طالع دیروزی نیست.
این ماهی که امشب می تابد همان ماه دوشینه نیست. این جویباری که هم اینک
پیش پایت روان است همان آب دمی پیش نیست. آن آب رفت و آبی نو به جوی آمد.
این برگهایی که این بهار بر شاخساران دیدی همان برگهای پارینه نیست. آن
برگ ها ریخت و از نو بر جایش رویید. پس تو چرا همان دیروزی هستی؟ آنکه
خدایی می کند با همه خدایی اش و ذات لایتغیرش هر روزی دست در کاری دیگر
است: کل یوم هو فی شان، پس تو چرا مانده ای؟ کجا مانده ای؟ تکرار
چرا؟ آنچه کردی اگر خوب بود همان که کردی بس است. حتی یک نماز را دو بار
نخوان! نماز تکراری دلگیر است. امسال هم روزه پارسالت را گرفتی؟ پس این
فاصله یک ساله را کجا گم کردی؟
عادت ها، تکرارها، برجای بودن ها، نرفتن ها یعنی تعفن، یعنی گندیدن، یعنی
بی زندگی زنده بودن. یعنی ظرف های نو به نو برایت آوردند تا غذاهای نو به
نو در آنها تناول کنی و تو هنوز در همان لقمه آغازین. یعنی نخوردن، یعنی
نفس نکشیدن.
تکراری ننویس! کپی نکن! از همین امروز آغاز کن! نمازی دیگر بخوان!
هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود وارهد از حد جهان بیحد و اندازه شود
خاک سیه بر سر او کز دم تو تازه نشد یا همگی رنگ شود یا همه آوازه شود
جویبار از تازگی تا اقیانوس خواهد رفت وگرنه خواهد ماند و گرفتار گندیدگی
خواهد شد. حد تازگی، ابدیت است و حد تکرار و عادت، پوچی.