گل های بابونه

حرف های یک شیمیست با خدا+خودش

گل های بابونه

حرف های یک شیمیست با خدا+خودش

خدا

پرسیدند: خدا چیست؟ چه چیزی حقیقت است؟ فرمود: حقیقت چه چیز نیست و خدا " نه چیز " است. پرسیدند: خدا یعنی چه؟ فرمود: یعنی " خود آ " به خود آ، بیدار شو و بگذار خودت بیایی. پرسیدند: خدا کجاست؟ فرمود: او هم اکنون هم اینجاست. پرسیدند: خدا را چگونه بیابیم؟ فرمود: خدا گمشده نیست که پیدا شود. این تویی که باید "یافته آیی" پرسیدند: خدا را چگونه بپرستیم؟ فرمود: جز او را نپرستید. پرسیدند: چگونه به خدا برسیم؟ فرمود: " رسیدنی در کار نیست. پس چگونه ای هم نیست. او دور نیست که به او برسی "
نظرات 1 + ارسال نظر
وبلاگ حقوقی عدالت جویان چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:14 ب.ظ http://younglawyer.blogfa.com/

سلام مریم جان من شمارو با اسم گل های بابونه لینک کردم حالا نوبت شماست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد