گل های بابونه

حرف های یک شیمیست با خدا+خودش

گل های بابونه

حرف های یک شیمیست با خدا+خودش

یواش یواش داره میاد...

کم کم داره میاد

صدای پای یکی میاد

جوانه ها با عجله به استقبال رفتند

خورشید گرم شده

گرمتر از هر موقع

زمستانی که کمرنگ بود 

داره میره

دیگه زمستونای قدیم نمیان

قبلا یخ و برف بود

الان دیگه گرمه زمستونا

یکم حس بهار کم شده

دیگه اون شورو شوق قدیم نیست

من یه شوقی آمیخته با استرس دارم

نمیدونم بشه

بیاد

یواش یواش داره میاد...

کاش زودتر بیاد

بی صبرانه منتظرم

بیا

بیا

بیا


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد