گل های بابونه

حرف های یک شیمیست با خدا+خودش

گل های بابونه

حرف های یک شیمیست با خدا+خودش

عید سعید فطر مبارک

صبحی دیگر آغاز شد ، صبح عید، عید عبادت و بندگی عیدی که بعد از یک ماه عبادت می آید، عید بازگشت به فطرت پاک و انسانی خویش، عیدی که  همه از خدا می خواهند تا عبادت ها و روزه هایشان در ماه رمضان مورد قبول واقع شده باشد، دستهایمان را به درگاهش بلند می کنیم و در نماز عید از او یاری می جوییم، ای خدای بزرگ رمضان امسال هم رفت و باز ما ماندیم و چشم انتظاری ای عزیز فاطمه پس کی می آیی! ای خدا به ما این توفیق را بده تا مقدمات ظهور آقایمان را فراهم کنیم . خدایا  به ما توفیق درک رمضان های دیگر را عنایت فرما . و مارا به راه راست هدایت فرما که ما محتاج لطف وعنایت تو هستیم ای خدای بزرگ....

چتر...

 به نظر می رسد ما انسان ها بیشترین چیزی که در زندگی گم می کنیم چتر است. وقتی باران می بارد ، سریع چتر را بالای سرمان می بریم،وقتی دیگر به آن نیاز نداشته باشیم آن را به کناری می اندازیم، شاید برای ماه ها و سال ها.

 در واقع در اطراف ما انسان هایی هستند که بدون آن که ما به آن ها توجهی نشان دهیم بی دریغ از ما حمایت می کنند. چنین افرادی چون چتری هستند که در زمان مورد نیاز سایه بانی بر سرمان می شوند و در سختی حمایت مان می کنند اما متاسفانه ما به پشتیبانی و حمایت و فداکاری آنها چنلن عادت کرده ایم که کارهای آنها را وظیفه تلقی می کنیم و به راحتی آنها را فراموش می کنیم. چترهایمان را به موقع استفاده نماییم و تمیز و مرتب کنار بگذاریم تا همیشه سایبانمان باشند.

علی (ع) از زبان دکتر علی شریعتی


«علی(ع) نیازهایی که در طول تاریخ، انسانها را به خلق نمونه های خیالی، به خلق الهه ها و رب النوع های فرضی می کشانده، در تاریخ عینی اشباع می کند. این رب النوع ها به انسان نشان می دادند که هر احساسی و هر استعداد انسانی تا این حد می تواند رشد کند و انسان هایی که تا آن حد هیچ کدامشان نمی توانستند رشد کنند، این را به عنوان یک سرمشق، یک چیزی که باید به آن برسیم، یک عظمت و درجه ای که نمونه زندگی ما و وجهه نظر ما و مسیر حیات و تکامل ما باید باشد، به ما نشان می دادند، علی(ع) در تاریخ نشان می داده و نشان داده و از همه شگفت تر، همه استعداد هایی را که ما ناچار در همه اساطیر و در رب النوع های مختلف می دیدیم، در یک اندام عینی جمع کرده است.
در جنگ، خونریزی و بی باکی و نیرومندی شدیدی را که مانند یک رب النوع اساطیری می جنگد نشان می دهد که نیاز انسان را به قهرمانی سیراب می کند و در کوچه در برابر یک یتیم، چنان ضعیف و چنان لرزان و چنان پریشان می شود که رقیق ترین احساس یک مادر را به صورت اساطیری نشان می دهد.
در مبارزه با دشمن چنان بی باکی و چنان خشونت به خرج می دهد که مظهر خشونت است و شمشیرش مظهر برندگی و مظهر خونریزی و مظهر بی رحمی نسبت به دشمن است و در داخل خانه از او نرمتر و از او صبورتر و از او پرگذشت تر دیده نمی شود. علی(ع) وقتی می بیند اگر بخواهد برای احقاق حق خودش شمشیر بکشد، مرکز خلافت اسلامی و مرکز قدرت اسلامی متلاشی می شود، ناچار صبر می کند، یک ربع قرن صبر می کند و با شرایطی و در وضعی زندگی می کند که درست احساس زندگی پرومته در زنجیر را در انسان به وجود می آورد، اما به خاطر انسان این زنجیر را خودش براندامش می پیچد.

من از کلمه «امام»، معنی یک رهبر سیاسی یا حتی اجتماعی یک جامعه را نمی فهمم، من از کلمه «امام»، همان معنی را می فهمم که انسانیت در طول تاریخ خودش برای داشتن نمونه های اعلای فضائل انسانی ای که در عالم نبوده و نمی دیده و بدان نیازمند بوده، در ذهن خودش این نمونه های عالی را می ساخته و این نمونه های عالی به عنوان سرمشق و الگو برایش وجود داشته و دوست می داشته و می پرستیده، به عنوان نمونه های اعلایی که بالاتر از خاک و بالاتر از انسان های واقعی هستند.

علی(ع) یک «امام» است که می خواهد به تاریخ و انسان نشان دهد که شما که نیازمند به نمونه های اعلای فضائل بی نقص، فضائل مطلق بودید و بعد نمونه های اینها را در ذهنتان به عنوان قهرمانان برجسته مطلق می ساختید، برای اینکه سرمشق زندگی ایده آلتان باشد، من همه آن نمونه ها و همه آن فضائل را در یک فرد انسانی محقق کرده ام. معنی «من کتاب ناطقم» این است

خیلی بزرگ خیلی کوچک

امروز توی یه سایتی پاور پونیت جالب دیدم. نمی دونم دیذنش یا نه ؟ به هر حال حیفم اومد ماجراشو برا شما تعریف نکنم. ماجرا از برگ یه درخت که با چشم معمولی دیده می شد شروع شد. بعد تصویر بالا و بالاتر رفت به آسمان ، کره ی زمین ، مدارهای زمین، کهکشان راه شیری و فضای لایتنهاهی تا 1023 بالاتر رفت بعد تصویردوباره برگشت به همون برگ ولی این بار در ابعاد  کو چکتر پایین تر رفت و به اتم هسته و اجزای کوچکتر و تا  ده به توان منفی 16  پیش رفت. وقتی که دیدم تو دل گفتم واقعا چقدر دنیای ماکروسکوپی و میکروسکوپی شبیه هم هستند. وما آدما غافلیم. به اطرافمون بیشتر دقت کنیم. ما توی این کهکشان و دنیا تنها نیستیم و دیگه اینکه دنیا خیلی کوچیکه مگه نه؟