گل های بابونه

حرف های یک شیمیست با خدا+خودش

گل های بابونه

حرف های یک شیمیست با خدا+خودش

کتاب دا

پریشب بود که کتاب "دا" رو خوندم و تموم شد.

واقعا کتاب خیلی عالی و محشری است

تمام وقایع ، احساس ها، عقاید، همه و همه چیز به صورت دقیق و ملموس توش اورده شده

واقعا باید به خانوم سیده زهرا حسینی و خانوم سیده اعظم حسینی که این کتاب را به خوبی نگاشتند احسنت گفت.

وقتی کتابو میخونی انگار که خودت اونجایی

خون، آتش، خاک و مظلومیت مردم شجاع خرمشهر را با ظرافتی دقیق توصیف و تشریح کردند

من که خیلی خوشم اومد

همه احساسای سیده زهرا رو میشه حس کرد غیرتشو که دست از شهر و ایمانش بر نمی داشت احساس مسئولیتشو همه جا، از غسالخانه تا امدادگری و همسرداری یک رزمنده و خانواده اش مثال زدنیه.

صبر و تحملش که با دستای خودش پدر و بردار شهید و عزیزش رو دفن میکنه و داغشونو زینب وار تحمل می کنه واقعا پدرو بردار خیلی خیلی برای یه دختر عزیزن من خودم که یه دخترم میدونم نمیشه راحت ازشون دل کند.

اشتیاقش برای رفتن به خط برای کمک به رزمندگان نشان از حس شهادت طلبی و شجاعت مثال زدنی این دختر داره.

نمیدونم اگه من یا یکی از همسنای من تو این دوره جای سیده زهرا بودیم میتونستیم مثل اون باشیم

این همه با ایمان

این همه صبور

این همه با غیرت

واقعا نمیدونم چون خیلی سخته

خیلی سخته

شاید گفتن و یا خوندش برامون راحت باشه ولی اگه یه لحظه خودتو جای اونا بذاری

میبینی ما خیلی نازپرورده هستیم

خیلی راحت طلب بزرگ شدیم

ایمان ما کمتر از اوناست

ای خدا کمکمون کن 

خودمونو تقویت کنیم

میدونم سخته

ولی مهمه

زینب وار باشی

یا خانوم زینب دستمونو بگیر

توسختی ها

تو خوشی ها


خداحافظ اردیبهشت

دیگه ازدیبهشت هم داره تموم میشه

ماه پر هیاهوی خونه ی ما

خیلی اتفاق شیرین و تلخ تو اردیبهشت برای ما اتفاق افتاده

تولدها

مرگ ها

ماه زیبایی هست انصافا

خداحافظ اردیبهشت

سلام خرداد

انتقام

امروز یکی از دوستان بهم گفت میخاد انتقام بگیره از کسانی که در حقش ظلم کردن و اونو دوست ندارند.

من خیلی ناراحت شدم وقتی فهمیدم اون این تصمیم رو گرفته

و بهش یه عالمه حرف و توصیه کردم که انتقام کار خوبی است

بهش گفتم:

من برات نگرانم
نباید انتقام بگیری
لطفا این کارو نکن
یکم به آفریدگارت فکر کن به اون که ما رو میبخشه با وجود اینکه گناهکاریم
به اون روزی ما رو میرسونه بی هیچ چشمداشتی
به نظر من انتقام کار آدمای ترسوست ولی من میدونم که تو ترسو نیستی
لطف کن تو افکارت تجدید نظر بنما
میدونم سخته ولی بدون که تو با بخشیدن کسایی که بهت ظلم کردن روحتو وسعت میدی و به آفریدگارت نزدیک میشی
به خاطر خودت، وجودت که خدا بهت امانت داده فراموش کن این آدمای ضعیف رو
ولی کمی معقول باش و عزت نفس داشته باش
تو باید اونقدر بزرگ باشی که به افکار و ظلمی که در حقت کردند بخندی و بگی من از کوه ها محکمم 
خدا بار امانتی بر دوش ما گذاشت که کوه ها نتوانستند تحمل کنند
پس محکم باش و انتقام رو از سرت بیرون کن 
نمیدونم که روش اثر داشت یا نه بهرحال خدا به همه کمک کنه



زندگی های فست فودی

حتما تا حالا فست فود خوردین یا دیدن چه زود آماده میشه و خورده میشه وقتی هم میخوری حسابی سنگین میشی. عوارض و مضراتشم برای همه اشکار و واضح است بگذریم که خوشمزه و چرب و تند و نرم و راحت خوردنش خیلیا رو وسوسه میکنه تا برن سراغش.

اما غذاهای سنتی نقطه مقابل فست فودها ست. باید از صبح بار بذاری تا آروم آروم بپزن جا بیفتن و خوشمزه شن. البته اگه چرب درس کنی اینا هم مضرن و آدمو و سنگین میکنن. اما چون موادشو خودت تهیه میکنی و میدونی تو چیشه لااقل کمتر مضرن.

اما صحبت من از غذا نیست میخام از عشق و دوست های امروزی بنویسم که عین فست فود شده زود و سریع پا میگیره به اوج میرسه و دلزده میشه و میخایی بعد امتحان کردنش زود دست از سرش برداری. واقعا متاسفم برای خیلیا که زود دل می بندن و زود فراموش میکنن دلشون شده اتوبان با سرعت میان ازت رد میشن سبقت میگیرن و اخرش هم به جایی نمیرسن.

اما ازدواجای سنتی و با آشنایی کامل از خانواده و دیگر مسایل باز بهترن. البته مسیله ازدواج رو باید با دقت بررسی کرد و در هر دوحال احتمال خطا و ریسک وجود داره.

انشالله به حق این روزای خوب و پاک و مقدس همه ی جوونای خوب عاقبت بخیر شن.

الهی آمین

چرا اصلا باید بنویسم

از چی بنویسم؟

از کی بنویسم؟

چرا اصلا باید بنویسم!

مگه کسی میخونه؟

ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

تو میخونی

تو میدونی

چقدر حس تنهایی داریم

تو که همیشه هستی پس چرا حست نمیکنیم؟

چون ازت دوریم

چون می خاییم با چیزای دیگه جای تو رو پر کنیم

ولی پر نمیشه

این دل

این هوس

میگن با این با اون سرگرم باش

ولی نمیشه

پر نمیشه

خداجون 

دوستت دارم

اگه ازت دور شدم گوشمو بپیچون

گنج پنهان

امروز صبح کتاب "چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟" رو خوندم. خیلی کتاب جالبی بود.

ممنون از ساره ی عزیزم که به عنوان کادو تولد بهم اونو هدیه داد.

نمیدونم واقعا ما آدما چقدر خودمونو با شرایط وفق میدیم و چقدر برای بهتر شدن وضع زندگیمون تلاش می کنیم.

شاید خیلی از ما به همونی که الان هستیم قانعیم و خوشیم

شاید خیلی ها دنبال چیز بهتری هستیم

شایدو...

بهرحال الان که  همه چی به سرعت در حال پیشرفت و تغییر و تحول است ما هم باید  با سرعتی بیشتر حرکت کنیم تا عقب نمونیم.

اهدافمونو بشناسیم و برای پیشرفت همیشه به جلو پیش بریم.

و از همه مهمتر توکل بخدا را هم سرلوحه ی کارامون قرار بدیم که وقتی اون باشه ترس از تغییر نداریم چون می دونیم که همیشه یکی هست که حواسش به ماست.

باید بگم قرآن ما مسلمانا همه این مسایل را در دل خود داره و ما را به حرکت به جلو دعوت میکنه فقط حیف ماها ازش غافلیم خدایا ما را روز به روز به راه درست هدایت کن.

و در آخر این جمله رو تقدیم به همه دوستان خوبم میکنم که:

سلامتی، نشاط و شاد زیستن بهترین خوشبختی است.

گنج پنهان ما آدما طلا و پول نیست 

کنچ ما خدا، خانواده و همه ی کسایی که دوسشون داریم و بهشون عشق می ورزیم.


نمی دونم شاید برای شما هم اتفاق افتاده

بعضی وقتا کسایی یا چیزایی هستن که راحت از کنارشون رد میشی

و اصلا متوجه نیستی که هستن

و بعد یهو که پرده ها کنار میره می بینی وای خدای من چی رو ندیدم

نمی دونم شاید برای شما هم اتفاق افتاده

واقعا حس عجیبی پیدا میکنی وقتی میفهمی که اون کس یا چیزی یهو برات مهم میشه

ولی عجیبتر از اون وقتی که می فهمی او همیشه در کنارت بوده و به یادت

خدایا کمک کن