گل های بابونه

حرف های یک شیمیست با خدا+خودش

گل های بابونه

حرف های یک شیمیست با خدا+خودش

راز محبت

الان که داشتم نتگردی میکردم یه مطلبی می خوندم که خیلی خوشم اومد

میگفت هیچکس نمیدونه چقدر زنده است یا حتی فردا زنده است

پس اونقد برقص که پاهات درد کنه

اونقد بخند که پهلوهات درد بگیره

و به کسی که دوسش داری بگو دوستت دارم و عاشقتم

اره واقعا راس میگه

پس همین الان همین الان برو و روی ماه کسانی رو که دوستشون داری و کنارشونی رو ببوس

و بگو دوسشون داری

فرقی نداری اون عزیز پدر و مادر یا خواهر و بردار یا همسر و فرزندت یا دوستت باشه

هر کی که هست دوسش بدار

بهش محبت کن

و اگه پیشت نیست و میخایی پیشت باشی

از خدا بخاه که سالم نگهشون داره

و زودتر بتونی ببینیشون

و اگه رفتن پیش خدا 

از خدا بخاه رحمتشون کنه

اره زندگی همینه

اصلا برا همین زنده ایم

برا عشق ورزیدن

و برا فهمیدن راز محبت

خدایا شکر

شکر

شکر که سالمیم

خدایا شکرت

جاری باش

دلم تنگ است

قلبم درد میکند
ولی باید ساکت بشینم
آخر حرف بزنی
می گویند عقلش را از دست داده
شاید مرده متحرکی شدم
ولی نه مرده نیستم
اخر با خدا دوست شده ام
پس من زنده ام چون او را دارم
فهمیدم آدمها بی وفاتر از ان هستند
برای داشتن کسی نیازی به قرارداد و کاغذی نیست
اگر او نخواهد می رود
پس بیهوده به ادمها دل نبند
چون تنهاییت با تو ست
وقتی دنیا امدی تنها بودی
وقتی هم می روی تنهایی
پس بذار تنها بمانیم که جرم ما تنهایی است
عشق مال داستان هاست
وقتی عطش فروکش کرد
دیگر کسی به رود نگاه نمیکند
ولی جاری باش رود وجودم
ولی تو تشنه این نباش که کسی از وجودت سیراب شود
اخر وقتی سیراب شد
باز تو تنهایی
پس برو 
جاری باش
حتی اگر تنهایی

جهنم

امروز این مطلب جالب و طنز رو دیدم خوندش خالی از لطف نیست
مگه جهنم یخ بزنه با تو ازدواج کنم!

=======ஜ۩۞۩ஜ=======

جواب یک دانشجوی شیمی در دانشگاه واشینگتن به قدری جالب بود که توسط استادش در اینترنت پخش شده و دست به دست می گردد . خواندنش جالب است .
پرسش : آیا جهنم اگزوترم ( دفع‌ کننده گرم ) است یا اندوترم ( جذب ‌کننده گرم ) ؟ 
اکثر دانشجویان برای ارائه پاسخ خود به قانون بویل - ماریوت متوسل شده بودند که می‌ گوید حجم مقدار معینی از هر گاز در دمای ثابت ، به طور معکوس با فشاری که بر آن گاز وارد می‌شود متناسب است . یا به عبارت ساده ‌تر در یک سیستم بسته، حجم و فشار گاز ها با هم رابطه مستقیم دارند .

اما یکی از آن ها چنین نوشت :
اول باید بفهمیم که حجم جهنم چگونه در اثر گذشت زمان تغییر می ‌کند . برای این کار احتیاج به تعداد ارواحی داریم که به جهنم فرستاده می ‌شوند . گمان کنم همه قبول داشته باشیم که یک روح وقتی وارد جهنم شد، آن را دوباره ترک نمی ‌کند. پس روشن است که تعداد ارواحی که جهنم را ترک می ‌کنند برابر است با صفر .
برای مشخص کردن تعداد ارواحی که به جهنم فرستاده می ‌شوند، نگاهی به انواع و اقسام ادیان رایج در جهان می ‌کنیم. بعضی از این ادیان می‌ گویند اگر کسی از پیروان آن ها نباشد، به جهنم می ‌رود. از آن جایی که بیش تر از یک مذهب چنین عقیده ‌ای را ترویج می ‌کند و هیچ کس به بیش تر از یک مذهب باور ندارد، می ‌توان استنباط کرد که همه ارواح به جهنم فرستاده می ‌شوند. با در نظر گرفتن آمار تولد نوزادان و مرگ و میر مردم در جهان متوجه می ‌شویم که تعداد ارواح در جهنم مرتب بیش تر می ‌شود. 
حالا می ‌توانیم تغییر حجم در جهنم را بررسی کنیم : طبق قانون بویل - ماریوت باید تحت فشار و دمای ثابت با ورود هر روح به جهنم حجم آن افزایش بیابد . اینجا دو موقعیت ممکن وجود دارد :

۱ ) اگر جهنم آهسته ‌تر از ورود ارواح به آن منبسط شود، دما و فشار به تدریج بالا خواهند رفت تا جهنم منفجر شود .
۲ ) اگر جهنم سریع تر از ورود ارواح به آن منبسط شود، دما و فشار به تدریج پایین خواهند آمد تا جهنم یخ بزند .
اما راه ‌حل نهایی را می ‌توان در گفته همکلاسی من ترزا یافت که می ‌گوید : « مگه جهنم یخ بزنه که با تو ازدواج کنم ! » از آن جایی که تا امروز این افتخار نصیب من نشده است ( و احتمالاً هرگز نخواهد شد ) ، نظریه شماره ۲ اشتباه است : جهنم هرگز یخ نخواهد زد و اگزوترم است.

رمضان

باز هم بوی خوش رمضان فضای شهر را عطرآگین میکند

باز هم صدای دعا و نیایش در شهر شنیده می شود

باز هم آدمها می روند تا بخودشان اثبات کنند که می توانند

ظاهرا لب ز طعام و مشربه در طول روز دور میکنند

ولی در باطن کار سختی در پیش رو داریم

و باید زبان دل را از ناپاکی ها دور سازیم

انشالله خداوند توفیق روزه داری و بندگی را نصیب همه ی ما بنماید

امروز خیلی دلم هوای ماه رمضان پارسال را کرد

روزهای خوب و دلنشینی که با دوستان خوبم بود

با سارا و ساره و نصیبه و شیوا و شیرین 

غذاهای خوشمزه می پختیم

خیلی خوش میگذشت

البته گرما و کار ازمایشگاه اذیت میکرد

ولی لذت بخش بود

یادش بخیر


حیف

زمانی که نوجوان بودم خیلی طبع شعر داشتم

علاقه داشتم به کتاب خوندن

رفتم که تو دنیای ریاضی

یکم طبعم عوض شد

نمیدونم

حیف از اون روزا که رفت

حیف کلمه بدیه

میدنی چرا؟

چون آدم وقتی فرصت خوبی رو از دست میده

میگه حیف

کاش هیچ وقت فرصتای خوب و با ارزش زندگیمونو از دست ندیم

که بعدش بگیم حیف

اخه افسوس و پشیمانی فایده نداره

فرصتای زندگی هم مثل یه واکنش یه طرفه هستند

اگه از دست رفتن

دیگه حیف میشن

مثل یه میوه که می مونه و نخوری میگنده و برا اثر واکنش های مختلف شیمیایی از بین میره

پس نذاریم عمرمون حیف شه

به قول اصفهانیا

حیفِ س



یه رویا

یه احساس عجیبِ دیگه می خوام ،
همونی رو که قلبم میگه می خوام ؛
یه صبح دیگه و یه حال تازه ،
یه رویایی که آرامش بسازه ؛

یه احساس عجیبِ دیگه می خوام ،
که پیدا شه میونِ اشکِ چشمام ؛
دلم می خواد روی ابرا بشینم ،
تا دنیا رو از این بهتر ببینم ؛

خدایا قلب من پیش تو گیره ،
کنار تو همه چی بی نظیره !
می تونم غصه رو از هم بپاشم ،
می تونم عاشقِ خورشید باشم ...

کنار تو همه چی خوب میشه ،
می تونم عاشقت باشم همیشه ؛
دلم قرصه به خورشید و به ماهت ،

دلم قرصه به گرمای نگاهت ...

قلب پرمهر

دلم گرفته از آدمهای این دیار

هوا بس ناجوامردانه آلوده است

اکسیژن میخاهم برای تنفس

آی آدمها

آی شمایی که زیر حرف ها و قول هایتان می زنید

آی شمایی که آدمهای ساده را راحت رها می کنید و می روید

اگر جرم آنها سادگی است

جرم شما بی وفایی است

گیج و منگم

راستی دنیا کوچکتر از قلب پرمهر آدم هایی است که هنوز هم به هم عشق می ورزند

پس اگر کسی به تو مهر ورزید کوچکش نکن

چون دنیا برات تنگ می شود