گل های بابونه

حرف های یک شیمیست با خدا+خودش

گل های بابونه

حرف های یک شیمیست با خدا+خودش

شام غریبان

دیدی شام غریبان امسال هم امد

دیدی رقیه تنها شد

دیدی زینب غریبانه گریست

دیدی سجاد مظلومانه سر بزیر انداخت

دیدی دیدی دیدی

شام غریبان امسال هم او نیامد

اقا جان چند شام غریبان باید بی تو سر شود

اقاجان چند شام غریبان باید گریه کنیم

اقا جان کمکمان کن لایق شویم

شمع روشن نکنیم

اخر خورشیدها رفتن از پیش ما

نور شمع ها خجلند از اه زینب

شمع ها اب میشوند از ناله ی رقیه

آهای شمع ها

آهای نورها

دیگر دنیا تاریک شده

 نور شما روشنی ندارد

دیگر گرمای شما اثر ندارد

اه حسین

وای حسین

لبیک حسین لبیک

ای لشگر دین لبیک

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 10:05 ب.ظ http://WWW.firooz13 sedaghat.persian blog.com

سلام-خسته نباشید.وبلاگ جالبی دارین .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد