گل های بابونه

حرف های یک شیمیست با خدا+خودش

گل های بابونه

حرف های یک شیمیست با خدا+خودش

سرود آفرینش۱

در چند پست قصد دارم تا قسمتی از متن سرود آفرینش از آثار دکتر شریعتی را به شما عزیزان تقدیم کنم حتما بخوانید:

و((در آغاز، هیچ نبود،

کلمه بود ،

و آن کلمه ، خدا بود)).

عظمت همواره در جستچوی چشمی است که او را ببیند،

و خوبی همواره در انتظار خردی است که او را بشناسد

و زیبائی همواره تشنه ی دلی که به او عشق ورزد

و جبروت نیازمند اراده ای که در برابرش ، به دلخواه ، رام گردد

و غرور در آرزوی عصیان مغروری که بشکندش و سیرابش کند

و خدا عظیم بود و خوب و زیبا و پر جبروت و مغرور،

اما کسی نداشت.

خدا آفریدگار بود

و چگونه می توانست نیافریند؟

و خدا مهربان بود

و چگونه می توانست مهر نورزد؟

((بودن)) ،(( می خواهد)) !

واز عدم نمی توان خواست.

و حیات ((انتظار می کشد))،

واز عدم کسی نمی رسد.

نظرات 2 + ارسال نظر
یاشار پنج‌شنبه 10 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:27 ب.ظ http://yaser-moghani.blogfa.com/

سلام بر شما

مطالب خوب و جالبی دارید.

مدیر مرکز جمعه 11 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:58 ق.ظ http://timarestan.blogsky.com/

سلام

...در آغاز، هیچ نبود،

کلمه بود ،

و آن کلمه ، خدا بود....

جالب بود(گل)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد