گل های بابونه

حرف های یک شیمیست با خدا+خودش

گل های بابونه

حرف های یک شیمیست با خدا+خودش

به مناسبت ایام شهادت امام حسین (ع) و یاران وفادارش

طوفان

نخستین کس که در مدح تو شعری گفت آدم بود شروع عشق و آغاز غزل شاید همان دم بود

نخستین اتفاق تلخ‌تر از تلخ در تاریخ که پشت عرش را خم کرد یک ظهر محرّم بود

مدینه نه که حتی مکّه دیگر جای امنی نیست تمام کربلا و کوفه غرق ابن ملجم بود

فتاد از پا کنار رود در آن ظهر درد آلود کسی که عطر نامش آبروی آب زمزم بود

دلش می‌خواست می‌شدآب شد از شرم،اما حیف دلش می‌خواست صد جان داشت امّا بازهم کم بود

اگر در کربلا طوفان نمی شد کس نمی‌فهمید چرا یک عمر پشت ذوالفقار مرتضی خم بود

«علیرضا قزوه »

نظرات 1 + ارسال نظر
علی اکبر پنج‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 07:41 ب.ظ http://hamshahrijavan.blogsky.com

سلام
تسلیت می گم ..


وحشت گرفته بود
تمام وجود اعضای زمین را
و خون میگریست آسمان
و عشق را کشته بودند
فرشتگان گریه میکردند
کسی نبود صدای کودکان را بشنود
گریه شان را ببیند
آرامشان کند
قیامت بود
- عاشورا... ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد