گل های بابونه

حرف های یک شیمیست با خدا+خودش

گل های بابونه

حرف های یک شیمیست با خدا+خودش

امروز

دیشب گفتی بنویسم منم گفتم بهت غمگین نباش. غم مخور غمخوار هرکس خداست حتی اگه کسی نباشه من غم و دردامو حرفامو به زهرا(س) می گم . اخه غمای ما که خیلی بی ارزش تر از غمای اونه اما همیشه شاد و با آرامش با علی (ع) زندگی کرد. می دونست سر حسینشو می برنند فرزنداشو می کشند. تازه همسرشو از حق مسلمش دور کردنند ولی زهرا  باز سنگ صبور بود . می دونم میگی اخه اون برگزیده بود، ولی میگم باشه اخه غمای اونو که ما نداریم غمای ما هم ارزششم کمتره . پس ای دوست جور دیگر شویم زندگی رو سخت نگیریم باهم مهربون باشیم نمیگم حق رو نادیده بگیریم ولی میگم اونقدر هم تو خودمون غرق نشیم هی فکر نکنیم که فردامون چی میشه و گذشته چی میشه به قول دوست خیلی عزیزم حال و بچسبیم که همه چیمونه . کسایی رو که دوس داریم باارزش هستند محبتمونو بهشون ابراز کنیم سعی کنیم بین خودمون و اطرافیانمون اعتماد ایجاد کنیم که این اعتماد با ارزترین دوستی و محبت ها رو برامون به ارمغان می آره. گذشت و صبوری داشته باشیم. مهمتر و بالاتر از همه اینها یاد خدا رو فراموش نکنیم که یاد او آرامش دلهاو کلید تمام دردهاست . دروغ نگیم همیشه این سخن با ارزش امام حسن عسگری رو در ذهن داشته باشیم که " تمام گناهان در خانه ای جمع شده و کلید آن خانه دروغ است"

خدایا چنان کن سرانجام کار   تو خشنود باشی و ما رستگار

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد