-
خدااااااااااااااااااااااااااا
جمعه 10 شهریورماه سال 1391 18:59
به دنبال خدا نگرد ... خدا در بیابان های خالی از انسان نیست ...... خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست ..... خدا در مسیری که به تنهایی آن را سپری می کنی نیست .... خدا آنجا نیست .... به دنبالش نگرد . خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست . در قلبیست که برای تو می تپد .... خدا در لبخندی است که با نگاه...
-
....
جمعه 10 شهریورماه سال 1391 18:48
وقتی عشق به سراغت آمد دیگر هیچ کس و هیچ چیز برایت معنا دارد اگر هزاران دل عاشق تو شود تو باز عاشق آنی هستی که عشق را به تو آموخت عشق معنای زندگیست و در وجودت عشق فریاد میزند . شاید عشق چشمت را کور کند ونتوانی حقیقت را بببینی ولی عشق تو را زنده می کند و وجودت را جلا میدهد . زیباست به یاد کسی باشی و همیشه در آغوشش آرام...
-
خدایا کمک
سهشنبه 7 شهریورماه سال 1391 12:08
اگه بفهمی یکی خیلی عاشقت شده زندگی سخت میشه دیگه جدایی اون برات عذاب میشه اون خودش حالش از تو بدتره و حال بد اون رو تو هم اثر میزاره خیلی سخته واین بین که اون عاشق توست توهم یکی دیگه رو دوس داری حالا بیا و درستش کن ولی زمان که میگذره می فهمی عشقت عشق نبوده اونوقت از خودت بدت میاد می فهمی که عاشق نبودی وابسته بودی...
-
عید آمد و عید آمد
یکشنبه 29 مردادماه سال 1391 16:49
روزهای بلند و شبهای کوتاه و زیبای رمضان گذشتند و باز هم عید بازگشت به فطرت خویشتن فرا رسید. میدانی صد حیف که ماه رمضان ماه رحمت و برکت رفت صد حیف بدا به حال آنانکه از این ماه بهره نبرده باشن ولی صد شکر که این عید آمد تا خدا به بندگان خویش عیدی یه ماه عبودیت و بندگی را هدیه دهد انشالله همه ما از خداوند عیدی های خوبی...
-
آذربایجان تسلیت
سهشنبه 24 مردادماه سال 1391 19:37
باز هم زمین لرزید بازهم زمین از ترس لرزید آهای زمین ترسوووووووووووووووووو چرا زیر پای کودکان مظلوم لرزیدی آخه چرا هرکسی سنگ خود را به سینه می زند یکی کم کاری میکند دیگری اونقد کمک میکند ولی به چشم نمی آید یکی این را به گردن گناهان می اندازد ولی بی گناهترین موجودات از دنیا می روند راست می گویم در زلزله از همه بیشتر زن...
-
خاطره های زیبا
جمعه 20 مردادماه سال 1391 12:43
ما آدما گاهی زنده ایم فقط با یه خاطره.. چقد خوبه آدم زنده باشه جریان داشته باشه حتی اگه بهانه و دلیلش یه خاطره باشه خاطره با تو بودن لحظات شیرینی که برات مثل رویا میمونه برمیگردی مرورش میکنی باور نمیکنی که اینا واقعیت بوده اره همش خواب بود خواب شیرین با تو بودن خیلی خوبه خاطره های زیبا
-
فک میکنی
پنجشنبه 12 مردادماه سال 1391 19:55
فک می کنی چرا پیشت نیومد؟!! فک میکنی گاهی تصمیم میگیری تو پیشش بروی هااااان اصلا تو فکر داری؟! اگر داشتی اصلا به او فکر نمی کردی حیف از تو حیف از احساسات تو راحت تو را به بازی گرفت راحت و تو هم کودکانه با او بازی کردی بی آنکه بدانی عروسکی که او به تو داد از کودکی دیگر دزدیده بود حیف از دلت که عاشق عروسکش شدی و در پی...
-
دنیای مجازی
شنبه 7 مردادماه سال 1391 16:30
حس میکنم خیلی تو دنیای مجازی بعضی وقتا غرق میشم هر موقع خسته میشم میام اینجا برا رفع خستگی و هواخوری میگن خوب نیست ولی آدم از هرچی مضرره خوشش میاد به هرحال جوونی ما هم تو این دنیا گذشت کتابخونه، تفریح، سرگرمی مون شده مجازی یاد بچگی بخیر که با هم بازی می کردیم حالا شدیم آدم آهنی با کلیک و تایپ به هم میگیم دوستت داریم...
-
ماه رمضان مبارککککککککککککککککک
شنبه 31 تیرماه سال 1391 18:34
بازم روزها گذشت شب ها سپری شد و رسیدیم به ماه مبارک رمضان. من ازبچگی این ماهو خیلی دوس داشتم . همیشه احساس آرامش بهم دس می داد تو این ماه.. نمی دونم شما هم این حسو دارین یا نه؟! ولی حس قشنگیه خیلی مارو هم تو این ماه دعا کنید انشالله با کوله باری پر از خصوصیات خوب به استقبال این ماه بریم و هرروز بیشترش کنیم به امید آن...
-
علم بهتر است یا ثروت؟؟؟!!!!
دوشنبه 26 تیرماه سال 1391 22:55
نشسته بودم حوصله هیچ کار نداشتم به دوستم همینجوری گفتم یه موضوع انشا بگو بنویسم گفت علم بهتر است یا ثروت؟! اوووه چقدر سخته راست میگم سخترین موضوعیه که میشه برا انشا ست خب من میگم هر دو به هرحال آدم نیاز به ثروت ومالی نیازداره تا بتونه امور زندگیشو بگذرونه البته منظورم ثروت اندوزی نیست که اون مقولش جداست اما علم ، به...
-
انار دلت
شنبه 24 تیرماه سال 1391 19:14
لیلی زیر درخت انار نشست. درخت انار عاشق شد. گل داد سرخ سرخ. گلها انار شد داغ داغ. هر اناری هزار دانه داشت. دانه ها عاشق بودند. ……………. دانه ها توی انار جا نمی شدند. انار کوچک بود. دانه ها ترکیدند. انار ترک برداشت. خون انار روی دست لیلی چکید. لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید. مجنون به لیلی اش رسید. خدا گفت: راز رسیدن...
-
اشتباه
جمعه 23 تیرماه سال 1391 22:42
وقتی در مورد کسی یا چیزی اشتباه می کنی همش خودتو ملامت می کنی که چرا اخه این اشتباهو کردی بعد که یه گوشه آروم میشینی و آروم و بی صدا به اشتباهت فکر میکنی می فهمی که اگه عقلتو بکار گرفته بودی الان حال و روزت این نبود و بیشتر خودت مقصری البته دیگران هم مقصرا ولی تو باید عاقل باشی و اگه دیدی اطرافیانت باتجربند و از روی...
-
دروغ!!
پنجشنبه 22 تیرماه سال 1391 21:41
وقتی بفهمی یکی که عاشقانه دوسش داری بهت خیانت کرده و دروغ گفته چه حالی میشی؟! خیلی سخته آره وحشتناکه واقعا دنیا دوره سرت گیج میره منگ میشی گوشات کر میشه لال میشی نمی دونی چیکارکنی یه لحظه میگی بندازش دور دور و بریات میگن ولش کن عقلت میگه ولش کن اما دلت لعنت به این دل که ساده دل می بنده ولی سخت دل میکنه اگه دلت پاک...
-
بی پروا
چهارشنبه 21 تیرماه سال 1391 18:12
تقریبا نه ماه پیش بود که قلبم باردار شد باورم نمیشه که باردار شدم خیلی بی پروا بودم که زیر این بارداری رفتم وسطاشم تا سقط پیش رفتم ولی خدا رحم کرد ولی حالا دنیا نمیاد این عشق داره وجودمو می خوره هی انتظار دیگه طاقتم طاق شده دنیا بیا عشقم بخدا چشم انتظارتم رسوای عالمم کردی اگه نیایی و نبینت عشقمو می کشنن بیا دیگه...
-
سلام
دوشنبه 19 تیرماه سال 1391 22:25
سلام سلام صد تا سلام به گلای روی زمین به فرشته های تو اسمون به درختای رو زمین به ستاره های تو اسمون سلام به دلهای شاد زمین به همگی به گلا و سبزه ها به دوستای خوبم به بابا و مامانم و به کسی که منتظرشم بیاد انشالله یه روز میاد خدایا همه چشم انتظارا رو به آرزوشون برسون آمین یا رب العالمین
-
وقت اضافه
یکشنبه 11 تیرماه سال 1391 00:20
گذر زمان ! تا به حال چقدر به این موضوع فکر کردین . من که این روزا وقت کم میارم همین که عصر میشه سریع می بینی نصفه شب شده باید بخابی. البته بذار یه واقعیتی رو هم بگم خیلی وقت تلف میکنیم . و اگه برنامه ریزی داشته باشیم کمتر غصه کمبود وقتو می خوریم. ولی متاسفانه یا برنامه نداریم یا اگه داریم ضعیف اجرا می کنیم. ای کاش آخر...
-
واکنش و عشق
پنجشنبه 8 تیرماه سال 1391 14:57
دارم به واکنشم فک میکنم یه محلول دارم یه دونه می زارم توش شروع میکنه به تپش خیلی با وفا میزنه یهو محلول اطرافو به طرف خودش میکشه بوسش میکنه بعد اون محلولو میده عقب دوباره گرم میشه محلول های بعدی رو به آغوش گرمش میکشه و اروم بوسه گرمی میزنه بهشون و آروم تو این بوسه ها آب میشه کوچیک میشه راستش منو یاد مادرم می اندازه که...
-
عشق پاک
پنجشنبه 8 تیرماه سال 1391 11:54
عجبا از دست خودم! این وبلاگم شده برام دفتر خاطرات دلم گرفت میام خط خطیش میکنم . شاید کسی نخونه شاید کسی ندونه چی می نویسم برام مهم نیست برام مهمه که اینا خاطره میشه. آره خاطره شاید اصلا یه روزی پاک شه اصلا نابود شه اطلاعات ولی عیبی نداره این دلخوشیه ماست می نویسم ولی اصلیش تو قلبمون هک میشه و این مهمه که تو قلبت حک شه...
-
زن و عشق
پنجشنبه 1 تیرماه سال 1391 22:53
زن به خاطر طبیعتش شکننده ست ؛ اما بیشتر از هرکسی تحمل درد رو داره ! تنها چیزی که مقاومت یک زن رو میشکنه ، توو خالی از آب در اومدن کسی هست که عاشقش بوده !!!
-
دلگیرم از دست خودم
یکشنبه 21 خردادماه سال 1391 20:22
خوبه که آدم گاهی اوقات از خدش دلگیر باشه و خودشو تنبیه کنه به خاطر اشتباهات چون هرچی دیگران نصیحتشم کنن باز فایده نداره آدم باید خودش آگاه شه و مهمه که آدم از خواب خرگوشیه باوراش بیدار شه . نمیدونم چی بگم ولی از خدا میخام که مارو هدایت کنه و ما رو کمک کنه تا خوب رو از بد تشخیص بدهیم الهی آمین
-
راز جوان ماندن هندی ها
جمعه 19 خردادماه سال 1391 22:09
پوست ناحیه دهان و اطراف چشم ظریفترین و شکنندهترین پوستها در برابر احساساتی مانند درد، استرس، اضطراب، خشم و حتی شادی است. به این ترتیب که با بروز هر یک از این حسها بدن ما دگرگون میشود و این دگرگونی روی عضلات و پوست صورت نیز اثر میگذارد. در این حالت ممکن است ما به خاطر درد یا فشار عصبیای که داریم اخم کنیم،...
-
زمونه بدیه
جمعه 19 خردادماه سال 1391 19:02
خیلی زمونه بدی شده. راست میگم دیگه نمیشه به کسی اعتماد کرد آدما راحت دل می فروشن. دل شکستن راحت شده. دیگه اونقد دل آدما شکسته که صدای شکستنشونم به گوش کسی نمیاد. چی بگم از این نامردا که اسمه خودشونو می ذارن مرد ولی به اندازه آب دهنتم حتی ارزش ندارن که تفشون کنی لااقل رو زمین. خلاصه اینکه خدا به هممون رحم کنه...
-
قایم موشک بازی دانشمندان در بهشت !!!!
چهارشنبه 17 خردادماه سال 1391 17:30
این مطلب با حال رو یکی از دوستام برام میل کرده بود خیلی خوشم اومد گفتم بذارم شما هم بخونین خیلی جالبهههههههههههههه روزی همه دانشمندان مردند و وارد بهشت شدند آنها تصمیم گرفتند تا قایم موشک بازی کنند انیشتین اولین نفری بود که باید چشم می گذاشت . او باید تا 100 میشمرد و سپس شروع به جستجو میکرد . همه پنهان شدند الا نیوتون...
-
خاطر تو
چهارشنبه 17 خردادماه سال 1391 17:13
روزا میگذره شبا میگذره همه چی میگذره اما من نمی گذرم از دل شکستم از اشکام از ناله هام از بغضام اما تو بگذر از بی کسی من از نامردایی من از ناشکرایی من . عصبانی نشو خوب تو بزرگی بخشش از بزرگانه. می خابم بیدار میشم اما همش یادم میره تو حواست به منه. اخه چرا اینقدر منو میپایی ! می خام یه لحظه خلوت کنی آروم میگی وقتی خلوت...
-
بابایی روزت مبارک
دوشنبه 15 خردادماه سال 1391 16:13
از قدیم میگن که دخترا بابایی هستن! یعنی اینکه خیلی باباشونو دوس دارن! راستم میگن یعنی من به عنوان یه دختر به این مسئله اعتراف میکنم که واقعا عاشقانه بابامو دوس دارم! و اونم منو بی نهایت دوس داره و همیشه از حالم باخبر میشه و نهایت محبتو بهم داره ! پدر موجودیه که صلابت و آرامش وجودتش در کنار محبت و عطوفت مادر فرزند را...
-
دلم تنگه
شنبه 13 خردادماه سال 1391 13:33
به کی بگم دلم تنگته ! کجا بنویسم که دوستت دارم ! آخه جرمه دوست داشتن تو ! آخه جرم عاشق بودن ! میگن عاقل باش! اخه دیونه چطور میتونه عاقل باشه توبگو هان! نمیتونم بخدا کلاس خصوصی بزار بهم آموزش بده عاقل باشم! دیروز رفتم تست هوش دادم صفر شدم گفتن خانوم چرا همچین گفتم عشق عقلمو برده ای خدا کمکم کن همین فقط همین چون جز تو...
-
تعلق
چهارشنبه 10 خردادماه سال 1391 21:21
می خوام به یه جایی به یه کسی متعلق باشم. حس آرامش میده اگه به یه چیز احساس تعلق داشته باشی چون حس می کنی که اگه یهو تنها شدی یه جایی یه کسی هست بهش پناه ببری یکی هست مال توست وجودش نفسش زندگیست یه سر پناهی است که تو ش احساس غربت نکنی البته شایدم خیلیا مخالف این باشند و بگن که این احساس اونا رو محدود میکنه میخان آزاد...
-
شکواییه از خود
چهارشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1391 21:13
خیلی دلم گرفته اخه چرا من؟! خدا این دلتنگی از چیه ؟ برا کیه؟ نمی فهمم دلم چشه؟ رفتم پیش دکتر گفت زخم معده داری دوا داد خوردم ولی اثر نکرد اه ! می فهمی دارم تو رو میگم آهای تو رو تو دوای دلمی این زخم معده و این حرفا بهانه است . ای کاش تو زندگیم نیومده بودی نمی دونم حکمتش چی بود خدا بهتر می دونه. اوهوی خیلی نامردی ! اره...
-
خوش آمدی زهراجان
جمعه 22 اردیبهشتماه سال 1391 22:55
امشب زمین و آسمان قرار ندارد همه منتظر ورود بانوی بزرگوار دو عالم هستند . محمد خندان است کوثر بدنیا میاد خدیجه به دخترش می بالد خانه محمد همچون نگینی درخشان در مدینه منور شده است . محمد به آرامی کودک را در آغوش می گیرد و در گوشش اذان میگوید چه زیبا صوتی ست نخستین کلام های این دنیا که به گوش زهرا ارام زمزمه می شود....
-
دوستت دارم
یکشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1391 15:17
خیلی وقته دلم میخاد بگم دوستت دارم بگم دوستت دارم از تو چشمای من بخون که من تو رو دارم فقط تورو دارم بی تو کم میارم نبینم غم واشک و تو چشمات نبینم داره می لرزه دستات نبینم ترسو توی نفسات ببین دوستت دارم منم مثل تو با خودم تنهام منم خسته از تمومه دنیام منم سخت می گذره همه شبام ببین دوست دارم ببین دوستت دارم دوست دارم...